رقمي تو بزن قلمي من سخني تو بگو نفسي من عودي تو بزن تاري من دل در تپشي سرگردان جان در غم دل شد حيران چرخي تو بزن رقصي من پايي تو بزن دستي من بر تاب جگر نيلم ده بر اوج فلک تيرم ده در خلقتم امشب حيران از بي خبري دست افشان دل هديه به آتش دادم جان بر سر آنش دادم سر بر تن من سنگين است امشب چه شده چونين است ؟جامي تو بکش رطلي من دستي تو فشان جاني من