• وبلاگ : سلام بر هستي
  • يادداشت : ما و عشق به زندگي
  • نظرات : 13 خصوصي ، 34 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    ذات نايافته از هستي ، بخش

    كي تواند كه شود هستي بخش !!

    موفق باشيد

    تا بگرداني ز من روي. سوي خلق ....... باز گردانم ز رويت .روي خلق

    بد کنم . بد.. با تو . خُلق و خوي خَلق ...... نادمت سازم ز گفتگوي خلق

    نا اميد از يار و اغيارت کنم

    گر هزارت سر بُوَد در تن ... هّلا ....... کوبم آن يکجا.. بسنگ ابتلا

    ماندت چون زان همه .يکسر بجا ..... همچو منصور آنسرت را زير پا

    آرم و تن بر سر دارت کنم

    تا زنم آتش ترا بر جسم و جان ...سوزم از نار جلالت خانمان

    سازمت .جاري انا الحق بر زبان ........ سنگ باران بر سر دار آنزمان

    همچو آن حلاج اسرارت کنم

    گر براه عشق پا افشرده اي ؟..... ور به سِّر صوفيان پي برده اي

    سر همانجا نِه .که باده خورده اي........ آنچنان يعني که از خود مرده اي

    تا بهر دل زنده سردارت کنم

    گر کني از بهر دنيا طاعتي ؟...... خود نماند بر تو غير از رحمتي

    زانکه تو ..مرزوق بعد از قسمتي ...... ور ز طاعتها مُريد جنّتي /؟

    سر نگون بر عکس در نارت کنم

    در تذکر خواهي ار. اشراق من ؟......... عاشق نوري تو ... ني مشتاق من

    خارجي از زُمره عشاق من ...... در حقيقت گر شوي اوراق من ؟......

    مصدر انوار و اطوارت کنم

    سلام دوست عزيزم خوبي
    ببخش از اين كه سر نزدم چند وقت نبودم
    مطلبت خواندني و عكس‏هاي اين قسمت ديدني و زيباست .
    موفق باشي اليناي عزيز
    طوري بيا که گريه هايم از پس پاي گريه نلرزد
    سر به راه عطر انار و باغ بابونه باش
    به باز خواني همان خاطره بر خشت و بوريا قناعت کن
    شنيدهام تمام پلهاي پشت سر ستاره را
    در خواب خسته ترين مسافران خراب کرده اند
    يعني که هيچ نرگسي در اين برکه ي تاريک نمي رويد
    يعني که هيچ پرستويي به سايه سار صنوبر باز نمي آيد
    يعني که ما تنهامي مانيم
    تا تشنه در اوقات آواز و اشتياق بميريم...
    .................................
    آپم خوشحال ميشم به من سر بزني
    طوري بيا که گريه هايم از پس پاي گريه نلرزد
    سر به راه عطر انار و باغ بابونه باش
    به باز خواني همان خاطره بر خشت و بوريا قناعت کن
    شنيدهام تمام پلهاي پشت سر ستاره را
    در خواب خسته ترين مسافران خراب کرده اند
    يعني که هيچ نرگسي در اين برکه ي تاريک نمي رويد
    يعني که هيچ پرستويي به سايه سار صنوبر باز نمي آيد
    يعني که ما تنهامي مانيم
    تا تشنه در اوقات آواز و اشتياق بميريم...
    .................................
    آپم خوشحال ميشم به من سر بزني

    سلام. مرسي از اينكه سر زدي.

    بازهم پيشم بيا.

    ارادتمندت:

    عاشق دل شكسته.

    اليناي عزيز سلامي دوباره.هر روز تو را در عشق غرق تر مي بينم.و اين نشانه خوبيست.زندگي سواي عشق فقط بيهودگيست،داشتن هرگز كسي را سير نكرده است دوست عزيز من.وقتي دريچه غلبت را بر عشق گشوده مي بينم.مستيم بيشتر مي شود.عشق تنها بهانه زيبا براي زندگيست.همه چيز را بباز تا هر لحظه نو شوي در عشق.ياد اون شعر سعدي مي افتم

    خنك آن غماربازي كه بباخت هرچه بودش،كه نماند هيچش الا هوس غمار ديگر

    اگه شعر رو بد نوشتم ببخش.

    روي اين مهتابي خشت غربت را مي بويم
    باغ همسايه چراغش روشن
    من چراغم خاموش
    ماه تابيده به بشقاب خيار
    به لب كوزه آب

    واقعا جالبه .....
    اگه خواستي بيا از اون ورها[گل][گل][گل][چشمک]

    سلام الينا خانم.

    وبلاگ قشنگي دارين.

    با اجازتون وبلاگتون رو تو قسمت لينك دوستام لينك كردم.

    خوشحال مي شم به ما سر بزني.

    ارادتمند شما،

    عليرضا.

    + *** 

    در زندگي مانند يک قمارباز اهل ريسک باش،نه همچون يک تاجر حسابگر.


    آن وقت است که خدا و هستي را بهتر خواهي شناخت.



    قمارباز ريسک مي کند،حسابگري نمي کند و همۀ مالميک خود را شرط مي بندد.هيجان و دلهرۀ


    قمارباز را تجسم کنيد وقتي که همه چيز را شرط بسته و انتظار مي کشد و از خود مي پرسد که حالا


    چه اتفاقي خواهد افتاد؟



    در اين لحظه پنجرهاي مي تواند گشوده شود.اين لحظه،لحظه دگرگوني جوهر و ذات انسان و رسيدن


    وي به شناخت است.

    اوشو

    ( برگرفته از يادداشت قبليت به منظور تذكر و يادآوري )

    سلام واقعا وبلاگ جالبي داين خيلي برام جالب بود بازم بهتون سر مي زنم

    تا شدم حلقه بگوش در ميخانه عشق

    هردم آيد غمي از نو مبارك بادم

    سلام الينا خانوم

    من بي معرفتم يا تو

    يه سراغ از من نميگيري

    از اين كه خبرم كردي ممنونم ...

    مي داني چرا ابليس برآدم سجده نكرد.

    زيراعاشق خدا بود.

    عاشقي كه هرگز تاب ديدن عاشقي غير از خودش را در كنار معشوقه اش ندارد.

    ابليس عشق را جور ديگري نشان آدم داد.

    همه چيزم را از دست مي دهم اما معشوقه ام را از دست نمي دهم.

    (البته من اينو قبول ندارما)....

    انتظار خبري نيست مرا...
    نه ز ياري و نه ز دياري ...
    برو آنجا که بود چشمي و گوشي با کسي.
    برو آنجا که تو را منتظرند.

    سلام مهربان.ممنونم كه سر زدي.

    آپ جالب و قشنگي بود.

    خانمي هفت قدم تا تو به روز شد.

    منتظرت مي مانيم

    + *** 

    آهنگ زيباي وبلاگت هم شنيده ميشه مهربون ، فضاي زيبا و دل انگيزي شده ، هميشه اينطور زيبا نقش باشي ...

     <      1   2   3      >